تقدیم به ساحت مقدّس ولی عصر (عج): …*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…* چِقَدْر ثانیههایم، گرفته بویِ تو را! به هر تپش، دلِ من، دارد آرزویِ تو را! تپش، تپش، دلِ من، میتپد، به عشقِ تو باز؛ نفس، نفس، تبِ دل، کرده جستجویِ تو را! خوشست، گفتهی احساسِ من، زِ وصفِ رُخَت؛ به زیر لب، کند این جان، بگو مگویِ تو را! خوشست، دیدهی احساسِ من، زِ دیدنِ ماه، کند، اشاره به انگشتِ شوق، سویِ تو را! وصالِ خود بِنِما بر گلِ بریشمِ دل؛
اشتراک گذاری در تلگرام
جمعه است وُ، سازِ قلبِ من، صدایت کرده چنگِ سینه، کوک با شورِ نوایت کرده حسّ خوبی میتپد؛ وقتی بیایی؛ وانگه بشنوی حرفِ دلی که، جان فدایت کرده زهرا حکیمی بافقی(الف_احساس)
اشتراک گذاری در تلگرام
به زير سايهسار سرو انتظار، گل شور می تپد انگار؛ و صدای تپيدن احساس ، از سينهی هر ياس، در گوش جانم، می زند آواز؛ می نوازد زنگ. من بدين آهنگ، می روم، تا بی کرانهی راز؛ تا آستانهی پرواز؛ تا بدان اوج، كه عروجش نام است؛ و به معراج بلندِ انسانيتِ بيدار، می رسم هر روز. *** من، هر روز، در سرای سينهی سبزِ هر نهالِ رسته بر جويبار، حضور سبز قدم هایت را، احساس می کنم. *** سینه ام، آشنای نفس سرخ احساس است.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت